ولادت امام رضا(علیه السلام)

خواستم تا شبی قلم بزنم

خط سرخی بروی غم بزنم

خواستم تا به یاری خورشید

در سیاهی شب قدم بزنم

تا که مخلوط عشق و عقلم را

باز از نو دوباره هم بزنم

مثل هر بار عشق آمد و من

لاجرم حرف از دلم بزنم

حرف دل حرف عشق حرف رضاست

باید از شاه طوس دم بزنم

با دو بال کبوتری وارم

می پرم تا سری حرم بزنم

می پرم تا به ماورا برسم

به حریمی پر از خدا برسم

باز امشب حرم چراغان است

درودیوار ریسه بندان است

ابرها را ببین که آمده اند

باز وقت نزول باران است

ظاهرا باز کعبه می سازند

قبله گاهی که در خراسان است

آسمان با ستاره و ماهش

در زمین مدینه مهمان است

جبرئیل از بهشت آمده و

روی دستش گلاب وقرآن است

نجمه او را بغل گرفته ببین

لبش امشب چقدر خندان است

غرق گلبوسه كرد رويش را

ميزند شانه باغ مويش را

چون نسیم بهار آمده اي

چقدر باوقار آمده اي

از تنت بوي ياس مي آيد

ز كدامين ديار آمده اي

گفته بودي مدينه گريه كنند

با دلي بي قرار آمده اي

از دل زائران خسته ی خود

تا بشويي غبار آمده اي

كرده اي پهن دام عشقت را

آخر اينجا چه كار آمده اي

فكركردي دلم اسيرت نيست

كه به قصد شكار آمده اي

من از اول كبوترت بودم

جلد صحن منورت بودم

هر زمان غصه اي عذابم داد

نام تو بردم و شدم دلشاد

میهمان نه که خانه زاد توام

خاکبوس قدیم گوهر شاد

حرم تو فقط خراسان نيست

دل من هم شده رضا آباد

آمدم تا که حرفهایم را

بزنم با تو ، هر چه باداباد

چشم درچشم حلقه هاي ضريح

دست در دست پنجره فولاد

با دلی غرق خواهش آمده ام

قسمت مي دهم به جان جواد

کربلای مرا هم امضا کن

راه آن را بروی من وا کن

مثل ابري به روي ايراني

مظهر رحمتي ، تو باراني

غير رويت كجا طواف كنم

كه شما كعبه ي فقيراني

با تو در آسمان رها هستم

بي توام در قفس چو زنداني

حاجتم را نيامده دادي

حرف دل راچه خوب مي داني

مثل هر بار از دو چشمانم

قصه های نگفته میخوانی

موقع مرگ منتظر هستم

مثل آن پيرمرد سلماني

  لحظه ها را برای آمدنت

می شمارم؛صفای آمدنت

دل من مال توست آقا جان

که به دنبال توست آقا جان

روی آن شاخه های بارورت

میوه ی کال توست آقا جان

يا كه در بزمتان عزادار و

يا كه خوشحال توست آقاجان

در عزای مصیبت جدت

نخی از شال توست آقا جان

به خدا آرزوي لب هايم

بوسه بر خال توست آقاجان

وقت تحویل سال اگر آیم

سال من سال توست آقاجان

  در دلم ابر ماتم آمده است

باز بوی محرم آمده است

کار دل را دوباره در هم کن

سینه را كربلايي از غم کن

ماه ذيقعده و زيارت تو

باز پابوسی ات نصیبم کن

کمی از اشک خود به چشمم ده

دیدگان مرا پر از نم کن

دلمان را بگیر، دست خودت

فقط آماده ی محرم کن

چایی روضه هایمان را با

کوثر اشک فاطمه دم کن

بهر شب های ماه ماتممان

مجلس روضه ای فراهم کن

اين دل تنگم عقده ها دارد

گوييا ميل كربلا دارد

 

 

محمد بیابانی

**



موضوعات مرتبط: امام رضا(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: اشعار ولادت امام رضا(علیه السلام)
[ 5 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت امام رضا(علیه السلام)

دل اگر دیده به دلدار نبندد چه کند

دیده گر از کرمت بار نبندد چه کند 

 

تا دل سوخته را مثل تو دلداری هست

دل اگر دیده ز اغیار نبندد چه کند

 

دارد آن خاک وجوبت که ندارد کعبه

زائر این حرز به دیوار نبندد چه کند

 

دل ز عالم به خدا حُجب نگاهت ببرد

 مِهرت آیینه به رخسار نبندد چه کند

 

دلبری چون تو که دلهاست گرفتار غمش

 چشم بر چشم گرفتار نبندد چه کند

 

کیست شایسته مدح قد سرو تو رضا

 دل دخیل قدم یار نبندد چه کند

 

سائلت وقت عبور تو ز بازار نظر

راه با چشم خریدار نبندد چه کند

 

 

 

 

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

 

 

می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

 

 

 ای همه عالم امکان شده سرگردانت

  وی سر خان ولای تو همه مهمانت

 

همه افلاک به زیر قدمت ریگ رَهَند

 همۀ کون و مکان ریزه خور دستانت

 

پلک مستانه چو بر هم بنهی شب گردد

 دیده چون باز کنی روز شود حیرانت

 

سایه بر سر فکن ای دوده زهرا و علی

دودمان تو نظر دوخته بر چشمانت

 

پاره جان پدر کوثر ثانی رسول

  مادرت محو ز بر داشتن قرآنت

 

چون به توحید گشودی لب شیرینت را

  مَلَک از هر سخنت بُرد دُر غلطانت

 

انبیاء کارگذار ره نورانی تو

پاسبانان مقرب همگی دربانت

 

 

 

 

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

 

 

 می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

 

 

گرچه گشتیم سخن ساز نگفتیم از تو

هر چه گفتیم سخن باز نگفتیم از تو

 

آری از هر دری آوای غزل سر دادیم

 ای غَمَت جاذبه پرداز نگفتیم از تو

 

از دم عیسی مریم همه دم دم زده ایم

ای مسیحای بشر ساز نگفتیم از تو

 

سخن از کشف و کرامات بزرگان گفتیم

  ای همه عمر تو اعجاز نگفتیم از تو

 

گر تویی ضامن آهو و شفا بخش مریض

کیست طاغوت برانداز نگفتیم از تو

 

تو ولیعهد همه آل رسول اللهی

گر چه سلطان سرافراز نگفتیم از تو

 

 

 

 

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

 

 

می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

 

 

ای همه مُلک جهان بر تو خراسان آقا

 ذره خورشید شود نرد تو آسان آقا

 

آشنایان اگر ای یار تو را نشناسند

می شناسند تو را چهره شناسان آقا

 

گر همه عالم و آدم ز رهت برگردند

تا خدا هست دلت نیست هراسان آقا

 

قدر لطف تو اگر خلق ندانند بد است

  ای دعاگوی همه نیک سپاسان آقا

 

حیف اگر رنگ مناجات نگیریم از تو

 که تو دوری کنی از سست حواسان آقا

 

میزبان داری اشرار ز اخلاق تو نیست

  می نشینی به بَر کهنه لباسان آقا

 

هر گَه از کرب و بلا دور بمانی یعنی

 کربلای دل ما هست خراسان آقا

 

 

 

 

تو رضایی و خدا روح رضامندی تو

 

 

می سزد سجده به اسماء خداوندی تو

 

 

محمود ژولیده



موضوعات مرتبط: امام رضا(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: اشعار ولادت امام رضا(علیه السلام)
[ 5 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت امام رضا(علیه السلام)

 

گل می کند بهار تو در باغ سینه ها

پر می شود ز باده ی تو آبگینه ها

 

نقاره می زنند به بامت فرشتگان

حتما شفا گرفته ز دست تو سینه ها

 

دیگر غریب نیستی ای آشنا ترین

تایید می کند سخنم را قرینه ها

 

اول همین که سمت حریم تو آمدند

صدها هزار مرد غریب از مدینه ها

 

دیگر هم آن که از نفس تو غریب ماند

در سینه های عاشق وصل تو کینه ها

 

تجدید کن حکومت خود را به قلبها

اینجا فراهم است برایت زمینه ها

 

گرم فضا نوردی خوف و رجا شدیم

آیا به ما نمی رسد آخر سفینه ها

 

دارد حکایت از عشاق گنبدت

یعنی که زرد باد رخ از عشق بی حدت

 

هر سر که از خیال تو پر شور می شود

دریای بر کرانه ای از نور می شود

 

در شعله ی محبت تو سینه تا گداخت

غرق تجلی است وشب طور می شود

 

با هر "وان یکاد" لبان فرشته ها

صد چشم زخم از حرمت دور می شود

 

فردا که موج خیز هراس است زائرت

در ساحل نجات تو محشور می شود

 

با پلک بسته آمده دشمن به جنگ تو

از بس حریم قدس تو پر نور می شود

 

چون حوض کوثر است گوارا عقیق تو

فوق بهشت آمده صحن عتیق تو

 

ما را به گوشه حرم خود مقیم کن

مهمان مهربانی دست کریم کن

 

تا شعله زار شوق تو بالی بگسترد

ای صبح، دشت عاطفه را پر نسیم کن

 

دربانی حریم تو در آرزوی ماست

ما را عصا به دست بخواه و کلیم کن

 

مژگان ما که سمت شکوه تو وا شده است

وقف غبار روبی فرش و گلیم کن

 

بی اطلاع از اول و از آخر خودیم

ما را که حادثیم، رهین قدیم کن

 

این دل زجنس پنجره فولاد تو نبود

یعنی که زود می شکند از فراق، زود

 

خورشید گرم چیدن بوسه زماه توست

گلدسته ها منادی شوق پگاه توست

 

آری شگفت نیست که بی سایه می روی

خورشید هم زسایه نشینان ماه توست

 

از چشم آهوان حرم می توان شنید

این دشتها به شوق شکار نگاه توست

 

بالای کاشی حرم تو نوشته است

هرجا دلی شکست همان بارگاه توست

 

با این که سال هاست سوی طوس رفته ای

اما هنوز چشم مدینه به راه توست

 

یعنی که کاش فصل غریبی گذشته بود

دیگر مسافرم زسفر بازگشته بود

 

هرچند سبز مانده گلستان باورت

آیینه ای جز آه نداری برابرت

 

راه از مدینه تا به خراسان مگر کم است

با شوق دیدنت شده آواره خواهرت

 

دیگر دلی به یاد دل تو نمی طپد

بالی نمانده است برای کبوترت

 

مثل نسیم می رسد از ره جواد تو

یعنی نمی نهی به روی خاکها سرت

 

تنها به کرب و بلا سرنهاده بود

مردی که داشت نوحه گری مثل مادرت

 

اشک تو هست تا به ابد روضه خوانمان

تا کربلاست همسفر کاروانمان

 

محمد جواد زمانی 


 



موضوعات مرتبط: امام رضا(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: اشعار ولادت امام رضا(علیه السلام)
[ 5 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت امام رضا(علیه السلام)

حضرت سلطان

 

هر كس دهان به مدح شما باز مي كند

عيسي مسيح گشته و اعجاز مي كند

 

آن كس كه يك سحر شده مهمان خانه ات

هنگام رفتن به جنان ناز مي كند

 

مرغ دلم به شوق زيارت شبانه روز

تا گنبد طلاي تو پرواز مي كند

 

علامه قدر فهم خودش در كلاس درس

شرحي براي وصف تو آغاز مي كند

 

سطري ز مدح تو به كتب جا نمي شود

اصلا مناقب تو كه املا نمي شود

 

هر كس كه زير پاي بلند شما نشست

شانه به شانه ي همه ي انبيا نشست

 

يك لحظه با نفس زدن در حريم تو

يك عمر زائر تو كنار خدا نشست

 

با نسخه ي تو تا به قيامت سلامت است

هر لاعلاج چون كه به دارالشفا نشست

 

دورش كنند زآتش دوزخ ملائكه

آنكس كه در جوار امام رضا نشست

 

هر مدعي عشق كه عاشق نمي شود

هر كس به خادمي تو لايق نمي شود

 

هر كس كه از غلامي تو رو سفيد داشت

وقت ورود در حرمت شاكليد داشت

 

حاتم اگر كه شهره ميان كريم هاست

بر سفره ي كرامت و جودت اميد داشت

 

هر روز سال بود اگر دور سفره ات

هر مستمند دم به دم عيدي سعيد داشت

 

عيسي براي طي مسيرش به آسمان

بي شك به ياري تو نيازي شديد داشت

 

گر زائري بريده دل از غير مي كند

با سيره ي سلوكي تو سير مي كند

 

جبريل محضر تو پرش مي خورد زمين

پلك ز اشك گشته ترش مي كند زمين

 

موسي به پاي هيبت والاي تو رضا

در طور عصا به كف جگرش مي خورد زمين

 

قرباني قدوم تو تا در منا شود

دارد خليل هم پسرش مي خورد زمين

 

عيسي به معجزات تو ايمان چو آورد

اعجازهاي با اثرش مي خورد زمين

 

آيينه ي تمام جمال محمدي

تنها تويي كه عالم آل محمدي

 

از حبس سرد فاصله آزاد مي شوم

وقتي دخيل پنجره فولاد مي شوم

 

دانه بريز سوي تو آيم به جان و دل

تنها اسير دام تو صياد مي شوم

 

از من خراب تر نبود زائري رضا

اما به يك نگاه تو آباد مي شوم

 

وقتي علي عالي اعلاي من تويي

من نيز در ركاب تو مقداد مي شوم

 

نزد تو مي رسيم ز دارالولايه ات

جايي نمي رويم بجز زير سايه ات

 

آقا قسم به لطف و كرامات بي حدت

آقا قسم به زلف سياه مجعدت

 

آقا قسم به خسته دلاني كه مانده اند

در آرزوي ديدن يك بار مرقدت

 

اي كاش مي پريد شبيه كبوتران

دلهاي ما هميشه به اطراف گنبدت

 

تنها نه ما به شوق حرم ضعف مي كنيم

حتي بهشت هم شده مجنون مشهدت

 

بر سر در حريم دل من نوشته اند

خاك مرا ز خاك خراسان سرشته اند

 

وقتي كه نور شمس جمالت طلوع كرد

پروردگار خلقت ما را شروع كرد

 

كعبه ز بارگاه شما ناز مي برد

از شوق تو دلم سوي كعبه ركوع كرد

 

علم تو فيض برده ز درياي علم حق

هر عالمي رسيد حضورت خشوع كرد

 

كوه احد شنيد چو هم نام حيدري

يك يا علي كشيد و به پايت خضوع كرد

**

ما با ولايت تو به خورشيد مي رسيم

بر او ج بي نهايت توحيد مي رسيم

 

ما با محبت تو كه گنجي بود به دل

آنجا كه جبرئيل نمي ديد مي رسيم

 

ما با عنايت تو به احياي امرتان

بر آن كمال ناب كه گفتيد مي رسيم

 

ما افتخار با تو فقط كسب مي كنيم

آري به هر كجا كه بخواهيد مي رسيم

 

ما بي رضايت تو خدايي نمي شويم

بي اذن تو كه كرب و بلايي نمي شويم

 

تنها به تخت و تاج شما التماس ماست

آقا به آستان تو حمد و سپاس ماست

 

وقتي دلم براي حرم تنگ مي شود

يك يا امام رضاست كه رمز تماس ماست

 

جاي محبتت صدف سينه ي من است

اين از درايت دل گوهر شناس ماست

 

گرم است پشت كشور ما به حريم تو

محكم به رافت تو نظام و اساس ماست

 

اي آبروي كشور ايران ابالحسن

دستم بگير حضرت سلطان ابالحسن

 

شكر خدا كه جسم تو در زير پا نرفت

شكر خدا كه راس تو بر نيزه ها نرفت

 

نا محرمي نديد دگر خواهر تو را

همراه با سر تو به شام بلا نرفت

 

دست كسي نخورد به گيسوي همسرت

ديگر چنين ستم كه به آل عبا نرفت

 

حداقل براي تو پيراهني كه ماند

در زير خاك جسم تو با بوريا نرفت

 

گفتي به هر مصيبت و غم فابك للحسين

گفتي به پاست تا كه علم فابك للحسين

 

رضا رسول زاده



موضوعات مرتبط: امام رضا(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: اشعار ولادت امام رضا(علیه السلام)
[ 5 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

دفاع مقدس

هفته دفاع مقدس مبارك

شهادت باده ی اهل ولا بود

شهادت جان سپردن بر  خدا بود

لب هر عاشق وارسته با شور

به جام عاشقی غرق نوا بود

درون شهر یک مادر پیر

برای بچه ها غرق دعا بود

شبیه حضرت عباس مردی

درون جبهه ها دستش جدا بود

شهیدی پای خود از دست داد و

شهید دیگری جانش فدا بود

صدای گریه ی زهرا می آمد

تمام گوش ها محو صدا بود

برای حفظ دین جان بذل کردند

دل اهل ولا اهل بلا بود

هنوزم این سوالم بی جواب است

چرا رأس حسین بر نیزه ها بود

درون قتلگاه شاه تشنه

ببین دعوا سر شال و عبا بود

مگر او زاده ی خیر النساء نیست؟

به زیر سم مرکب او چرا بود؟

محاسن را خضاب از خون بدیدم

و رگها هم به رنگ کهربا بود

برای درد قلب پاره ی او

فقط اشک رخ زینب دوا بود

سر خود را به چوب محملش زد

چنین کاری در آن لحظه به جا بود

برای قلب "جعفر" لحظه لحظه

دعا گو زاده ی خیر النسا بود

سروده: جعفر ابوالفتحی



موضوعات مرتبط: * شهدا و دفاع مقدس

برچسب‌ها: شهدا و دفاع مقدس
[ 4 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

دفاع مقدس

هفته دفاع مقدس مبارك

هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا

سارا لباس پوشید ، با جبه ها اجین شد
در فکه و شلمچه ، دارا به روی مین شد


چندین هزار دارا ، بسته به سر سربند
یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند

سارای دیگری در مهران شده شهیده
دارا کجاست ؟ او در ، اروند آرمیده

دوخته هزار سارا چشمی به حلقه ی در
از یک طرف و دیگر چشمی ز خون دل ، تر

سارا سوال می کرد ، دارا کجاست اکنون؟
دیدن شعله ها را در سنگرش به مجنون

خون گلوی دارا آب حیات دین است
روحش به عرش جسمش ، مفقود در زمین است

در آن زمانه رفتند صد ها هزار دارا
در این زمانه گشتند ده ها هزار «دارا»

هنگام جنگ دارا گشته اسیر و در بند
دارای این زمان با بنزش رود به دربند

دارای آن زمانه بی سر درون کرخه
سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه

در آن زمانه سارا با جبه ها اجین شد
در این زمانه ناگه ، چادر« لباس جین» شد

با چفیه ای که گلگون از خون صد چو داراست
سارا ، خود از برای ، جلب نظر بیاراست

آن مقنعه ور افتاد جایش فوکل در آمد
سارا به قول دشمن از املی در آمد

دارا و گوشواره ، حقا که شرم دارد !
در دست هایش امروز او بند چرم دارد

با خون و چنگ و دندان دشمن زخانه راندیم
اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم

یا رب تو شاهدی بر اعمالمان یکایک
بدم المظلوم یا الله ، عجل فرجه ولیک

جای شهید اسم خواننده روی دیوار
آن ها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار



موضوعات مرتبط: * شهدا و دفاع مقدس

برچسب‌ها: شهدا و دفاع مقدس
[ 3 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

دفاع مقدس


هفته دفاع مقدس مبارك

نام سبز تو عزيز جبهه ها
السلام اي آتش خمپاره ها
السلام اي جسم پاره پاره ها
السلام اي عشق بازان صبور
السلام اي خاك گرم بدر و هور

روي خاك لاله ها پرپر شدند
بچه هاي كاروان بي سر شدند
نام تو پر شور از نام شهيد
سبز شد گام تو با گام شهيد
آه اينجا خاك تو از ياد رفت
لحظه هاي پاك تو از ياد رفت

ما كه غرق زندگاني بوده ايم
دور از بحر معاني بوده ايم
ما فقط بر سينه و سر مي زنيم
كاش روزي تا خدا پر مي زديم

ما كجا آن خاك نوراني كجا
ما كجا آن دشت روحاني كجا
ما كجا و خيمة صحرا كجا
ما كجا و گرية شبها كجا؟

مي شود تا آسمان ها پر كشيد
مي شود آيا شهادت را خريد؟
مي شود با هر شقايق راز گفت
بال و پر وا كرد و از پرواز گفت؟
مي شود آيا دوباره مست شد
بار ديگر بي سر و بي دست شد

كاش مي شد داغ ها را ياد كرد
نام سرخ لاله را فرياد كرد
اي خدا اين خفته را بيدار كن
لحظه اي از عشق برخودار كن
عشق بيدار است پس بيدار شو
با شهيدان خدايي يار شو

آنچه مي بينيد هرگز عشق نيست
حال مي گويم برايت عشق چيست
عشق يعني « حاج همت »، « باكري »
عشق يعني « رستگار » و « باقري »
عشق يعني « قاسم دهقان » ما
عشق يعني « مصطفي چمران » ما
عشق يعني پر زدن با « بردبار »
« مصطفي گلگون » ما شد روي دار
عشق يعني چون « علمدار » شهيد
عشق يعني مثل « عمار » شهيد
عشق يعني مثل « خوش سيرت » شدن
رهسپار وادي غربت شدن
عشق يعني مثل « طوقاني » شدن
موج ناآرام و طوفاني شدن



موضوعات مرتبط: * شهدا و دفاع مقدس

برچسب‌ها: شهدا و دفاع مقدس
[ 2 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

دفاع مقدس


هفته دفاع مقدس مبارك

 

خدايا دلم تنگ ياران شده
چو باغي كه دور از بهاران شده

خدايا! به جانم صفايي ببخش
دلم راتو حال و هوايي ببخش

كه اين باغ را لاله كاري كنم
بياد شهيدان بهاري كنم

شهيدان كه با خون ملبس شدند
فداي دفاع مقدس شدند

مبادا كه در قلب خاموش من
شود ياد آنان فراموش من

زدرياي چشمم گهر سفته ام
شبي با دل خود سخن گفته ام

كه اي دل بيا همتي كن كه من
شوم قدري آزاد از قيد تن

چرا از شهيدان عقب مانده ام
سپيده زده و رنگ شب مانده ام

شهيدان كه بودند و ما كيستيم
مگر با شهيدان نمي زيستيم

مگر قلب تاريخ ما نيستند
مگر شمع بزم و وفا نيستند

بيا پاسداريم از خونشان
بيا تا نگرديم مديونشان

بياييد فرهنگ سازي كنيم
كه پيش خدا سر فرازي كنيم

بگوييم از عزم و پيكارشان
بگيريم درسي زايثارشان

عمل بر وصاياي آنان كنيم
روا نيست گر نقض پيمان كنيم

مبادا كه پيمان ما بشكند
حريم شهيدان ما بشكند

بياييد تا پايداري كنيم
زخون هايشان پاسداري كنيم

بياييد تجديد بيعت كنيم
دفاع از ولي و لايت كنيم

محمد نعيمي



موضوعات مرتبط: * شهدا و دفاع مقدس

برچسب‌ها: شهدا و دفاع مقدس
[ 1 / 7 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

دفاع مقدس

هفته دفاع مقدس مبارك

انبوه تاول برتنت سر باز كرده

اين هم نشان ديگري از سرفرازي ست

تاول ، نه ! اين ها مهر تأييد است مومن

تأييد معصوميت در عشق بازي ست

 كپسول هاي سرد اكسيژن برايت

جز آه هاي بي ثمر چيزي ندارند

مي خواهي آسوده شوي حرف تو اين است

  اين سال ها انگار پاييزي ندارند !

  اين سرفه ها ياد آور يك عمر درد است

دردي كه درعمق وجودت ريشه كرده

چيزي نمي گويي ولي مي فهمم ، آري !

مسموميت خون تو را در شيشه كرده

   حتي نفس با تو سر ياري ندارد

با اين همه از هيچ كس شكوه نداري

بر عكس هر ابري كه مي خواهد ببارد

ترجيح دادي بي صدا ، نم نم بباري

  امشب دوباره خاطراتت جان گرفته

يك چفيه و تسبيح و عكسي يادگاري

بايد تو را توصيف كرد اين گونه شايد:

شمعي كه سرگرم است با شب زنده داري

    در هر نفس می سوزی و می سازی اما

  با هر نگاهت حرف داری با من امشب

مضمون چشمت مطلع شعر جدایی است

آیا تو داری می سرایی یا من امشب؟

   فرياد تو با موج هاي "كرخه" رقصيد

در عمق جان " راين" هم حتي اثر كرد

چيزي بگو ، حرفي بزن همراه بغضت

بايد جهان را از شكوهت باخبر كرد

سید محمد بابامیری

 



موضوعات مرتبط: * شهدا و دفاع مقدس

برچسب‌ها: شهدا و دفاع مقدس
[ 30 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

دفاع مقدس

هفته دفاع مقدس مبارك

خوشا آن روز را که سنگری بود

شبی ، میدان مینی ، معبری بود

خوشا آن روزهای آسمانی

که شوری بود ، سودا و سری بود

**

خوشا روزی که دل را دلبری بود

غزل خوان نگاه آخری بود

خوشا آن روزها در خط اروند

هوای روضه های مادری بود

**

و اهل آسمان بودیم آن روز

که قدری بی نشان بودیم آن روز

و نای دل نوای نینوا داشت

و با صاحب زمان بودیم آن روز

**

و کاش آن روزگاران گم نمی شد

هوای خوب باران گم نمی شد

صفای جبهه ها می ماند ای کاش

صدای پای یاران گم نمی شد

 

وحید محمدی



موضوعات مرتبط: * شهدا و دفاع مقدس

برچسب‌ها: شهدا و دفاع مقدس
[ 29 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

 

چشم دلم به سمت حرم باز می شود

با یک سلام صبح من آغاز می شود

 

پر می کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه لحظه ي پرواز می شود

 

قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می شود

 

فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه

اینجا دل شکسته سبب ساز می شود

 

کو چشم روشني که ببيند در اين حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز مي شود

 

اعجاز توست اينکه دلم يا کريم توست

قلب تپنده ي حرم قم، حريم توست

 

اينجا بهشت دختر موسي بن جعفر است

از نفحه ي شهود و تجلي معطر است

 

برپا شده است مکتب قرآن و اهل بيت

دارالعلومِ مريم آل پيمبر است

 

اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است

خاک در حريم تو علامه پرور است

 

چشم اميد عالِم و عاشق به سوي توست

اينجا چقدر چشمه ي جوشان کوثر است

 

تنها پناهگاه دلم صحن آينه ست

وقتي دلم از آه زمانه مکدر است

 

هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل

دنبال قبر مخفي زهراي اطهر است

 

صحن تو غرق بوي گل ياس مي شود

اينجا حضور فاطمه احساس مي شود

 

با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه

اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه

 

بي اختيار پاي ضريحت رسيده است

هر زائري که آمده دنبال فاطمه

 

دارد تمام مرقد تو بوي آسمان

اينجاست سايه سار پر و بال فاطمه

 

فرمود آشيانه ي‌ امن الهي است

صحن و سراي تو، حرم آل فاطمه

 

خورشيد آل فاطمه از راه مي رسد

هر سال ما اگر که شود سال فاطمه

 

اي عمه ي امام زمان! کاش در حرم

يک صبح جمعه لايق ديدار مي شدم

 

خاتون ملک ارض و سما إشفعي لنا

محبوبه ي حبيب خدا إشفعي لنا

 

آرامش و قرار دل ثامن الحجج

اي زينب امام رضا إشفعي لنا

 

عصمت دخيل بسته به پرهاي چادرت

اي آفتاب حُجب و حيا إشفعي لنا

 

در هر سحر به سوي ضريح اجابتت

مي آورم دو دست دعا إشفعي لنا

 

روي سياه و بار گناهان ما کجا

لطف و کرامت تو کجا إشفعي لنا

 

مهر و ولايتت شده حبل المتين ما

در صبحگاه روز جزا إشفعي لنا

 

يوم الحساب تو همه اميد شيعه اي

تنها نه شيعه اهل جهان را شفيعه اي

 

با حبّ تو کسی که دلش را محک زده

طعنه به پارسایی حور و ملک زده

 

سرشار از زلالی نور یقین شود

در مرقد منور تو قلب شک‌زده

 

از چشمه های فیض تو سیراب می شود

هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده

 

تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست

بر گنبد تو دست توسل فلک زده

 

شب های جمعه طوف حرم می‌ کنم ولی

گویا کسی به زخم دل من نمک زده

 

دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا

قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده

 

امشب گره گشاست دم يا رضا رضا

در دست توست تذکره ي کربلاي ما

 

یوسف رحیمی



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 28 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

توضیح المسائل

 

ازشب میلاد تو اینگونه حاصل می شود

ماه ،روز اول ذی القعده کامل می شود

 

بارها سر در میارد از شب میلاد تو

تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود

 

گوئیا شان نزولش می شود ایران ما

هرچه بر "موسی بن جعفر"سوره نازل می شود

 

پای او "شاه چراغ "ودستها "عبدالعظیم"

چشم ایران چون که مشهدگشت-قم ؛دل می شود

 

خاک مشهد نسخه ی ایرانی کرب وبلاست

حضرت معصومه زینب را معادل می شود

 

هرچه قابل تر در این مجموعه ناقابل تر است

هرچه ناقابل در این مجموعه قابل می شود

 

هرکسی از خویش داخل گشت خارج می شود

هرکسی از خویش خارج گشت داخل می شود

 

هرکسی درشهر عاقل گشت عاشق هم نشد

هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل می شود

 

رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب

شاه باترفیع در صحن تو سائل می شود

 

درحریمت شعر گفتن کار خودرا می کند

"شاطر عباس قمی" هم گاه "دعبل "می شود

 

اشک وقتی واقعی شد در حرم هم سرگرفت

پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود

 

هرکسی طرز ارادت را به تو توضیح داد

صاحب یک جلد توضیح المسائل می شود

 

گوشه ای از لطف پنهان تو که معلوم نیست

گوشه ای از لطف معلوم تو"فاضل"می شود

 

تاچهل شهرمجاور وسعت اکرام توست

پس من ِهمسایه ات رانیز شامل می شود

 

مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن

دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود

 

مهدی رحیمی



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 28 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

لحظه ها لحظه هاي رويايي

چشمها چشمه هاي دريايي

 

ابرهاي بهار مي بارد

قلب هاي پُر خروش و شيدايي

 

آسمان محو تابش خورشيد

چه طلوعي چه صبح زيبايي

 

دفتر باد لابه لاي چمن

گرم نقاشي و گُل آرايي

 

و تو اي قبله ي دلِ مريم

روي دستِ مسيح مي آيي

 

منّت خويش بر سرم بگذار

روي چشمم بيا قدم بگذار

 

از دلِ خانواده ي ياسين

آمدي اي كريمه ترين

 

جاي تو آسمان و عرش خداست

لطف كردي آمدي به زمين

 

پيش ِ پايت عجب شلوغ شده

سائلان صف كشيده اند ببين

 

همه ي باغها براي شما

هرچه خواهي بيا و ميوه بچين

 

من دعا ميكنم تو را به خدا

دست بالا ببر بگو آمين

 

كاش گَردَم فداي معصومه

جان دهم زير پاي معصومه

 

مِهر رويِ تو محور خورشيد

نام تو نقش دفتر خورشيد

 

در افق هاي روشن فردا

سايه ي توست بر سر خورشيد

 

دختر نجمه ، اي مليكه ي نور

بانويِ ماه ، خواهر خورشيد

 

هركه خواهد ببيندت گيرد

آينه در برابر خورشيد

 

قبر تو قبر مادر سادات

كعبه ي ديده ي تر ِ خورشيد

 

عقل ها مانده اند حيرانت

پدرت گفته جان به قربانت

 

هرچه داريم از خدا داريم

نعمتِ عشق از شما داريم

 

تا تو هستي شفيعه ي محشر

غم نداريم چون تو را داريم

 

در تمام جهان بگردي نيست

مثل اين كشوري كه ما داريم

 

ما به لطف صفاي مقدمتان

دو حرم مثل كربلا داريم

 

اين طرف قم كه خاكِ تربت توست

آن طرف مشهدالرضا داريم

 

تو و آقا كه جانِ ايرانيد

از ازل صاحبانِ ايرانيد

 

دل به دريا زدي خطر كردي

مثل زينب تو هم سفر كردي

 

در بلنداي عاشقي بانو

از سر ِقله ها گذر كردي

 

هر بلايي كه بر سرت آمد

باز هم سينه را سپر كردي

 

همرهانِ تورا همه كشتند

روز و شب به غُصه سر كردي

 

از غم ِ دوري برادرها

رختِ داغ و عزا به بر كردي

 

لاله از باغ بي كسي چيدي

كِي ولي روي نيزه گل ديدي

 

گرچه قلبت هزار بار شكست

كِي دگر بر سر تو سنگ نشست

 

كِي به نامحرمان اسير شدي

كِي به دست تو خصم سلسله بست

 

كِي سر ِ دلبر ِ تورا بردند

در بر ِ يك شراب خوار ه ي مست

 

دشمنت حمله كرد اما تو

معجر و چادرت نرفت ز دست

 

با همه غربتت بگو آيا

خارجي زاده ات كسي خواندست؟

 

گرچه بر شانه بار غم بُُردي

سيلي و تازيانه كِي خوردي؟

 

علي صالحي

**



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 28 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

 

بهشت قم

 

دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد

کنار درب حرم، بین زائران گم شد

 

نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد

دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد

 

به یاد مسجد و باب الجواد افتادم

سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد

 

به محض بردن نام امام آینه ها

لبان آینه هایت پر از تبسّم شد

 

به استحاله کشاندی مرا به لبخندی

دو چشم مملو اشکم، دو خمره ی خم شد

 

سلام بر تو و بر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوّارت

 

از آب شور حرم ، شوق و شور می گیرم

وضو برای تشرّف به طور می گیرم

 

ستاره ام، که در این آسمان ظلمانی

از آفتاب حضور تو نور می گیرم

 

چقدر زائر عاشق شبیه کودکی ام

ضریح مرقدتان را به زور می گیرم

 

چه افتخار عظیمی است آمدی اینجا

عجیب نیست که حسّ غرور می گیرم

 

برای رد شدنم از پل صراط جزا

ز دست لطف تو برگ عبور می گیرم

 

سلام بر تو و بر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوّارت

 

نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت

بَرَد ز خاطره ها غصّه ی فراق بهشت

 

رواق های حریمت بهشت نور و بلور

بلند گنبد نورانیت، چراغ بهشت

 

مدام روز قیامت پی تو می گردم

نمی روم به جهنّم، و یا سراغ بهشت

 

شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب

بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت

 

منم مدیحه سرایی که آرزو دارم

جوار باغ تو باشم، شده کلاغ بهشت!

 

سلام بر تو و بر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوّارت

 

وحید قاسمی

**



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 28 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

حرم امن تو کافی است هراسان شده را

مثل شه راه بده آهوی گریان شده را

 

دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت

تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را

 

مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است

خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را

 

گندم ری به تنور کرمت پخته شود

از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را

 

هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است

از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را

 

به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم

چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را

 

گر قرار است جبینش به قدومت نرسد

کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را

 

در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید

پخش کردند اگر قصه مهمان شده را

 

شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا

دستگیری نکنی دست به دامان شده را

 

پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت

تا ببندند به آن زلف پریشان شده را

 

ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم

گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را

 

جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو

تا قم آورد دل شاه خراسان شده را

 

علي اكبر لطيفيان

**



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

خاتون شهر آینه هایی بزرگوار

زهرای شهر یثرب مایی بزرگوار

 

چشم مَلک ندیده دمی سایه ی تو را

ناموس بارگاه خدایی بزرگوار

 

این قوم را به راه حقیقت کشانده ای

موسای بی عباو عصایی بزرگوار

 

بر شانه های باد، جحاز تو حمل شد

فرمانروای مُلک صبایی بزرگوار

 

گم کرده ایم کعبه ی حاجات و آمدیم

نزد شما که قبله نمایی بزرگوار

 

من گریه می کنم که نگاهی کنی مرا

آری همیشه عقده گشایی بزرگوار

 

باران رحمت ازلی سهم مان شده

بی شک دلیل فیض، شمایی بزرگوار

 

بانوی مهربان کدامین قبیله ای؟

امشب بگو که اهل کجایی بزرگوار

 

خُلقت شبیه پیر کریم عشیره است

الحق ز نسل شیر خدایی بزرگوار

 

فهمیدم از شلوغی صحن و سرایتان

هر لحظه مأمن فقرایی بزرگوار

 

فرقی نمی کند چقدر نذر می کنند!؟

باب المراد شاه و گدایی بزرگوار

 

اینجا مریض ها همگی خضر می شوند

سر چشمه ی حیات و بقایی بزرگوار

 

از لحن گریه کردن زوّار واضح است

در قم، بقیع اهل بکایی بزرگوار

 

یادت نمی رود چه قراری گذاشتیم؟

محشر دم بهشت بیایی بزرگوار

 

وحید قاسمی

**



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

لحظه آخر

 

تا آسمانت را کمی در بر بگیرد

یک شهر باید عشق را از سر بگیرد

 

گنجایش ات در سینه این خاک‏ها نیست

باید تو را دستان پیغمبر بگیرد

 

هر کس مزار مادرش را آرزو کرد

باید سراغش را از این دختر بگیرد

 

بانو رهایی را نمی‏خواهم که ننگ است

بی‏جذبه مهرت کبوتر پر بگیرد

 

قلب مرا از سینه‏ام بردار نگذار

دارو ندارم را کس دیگر بگیرد

 

دلواپس اما دلخوشم شاید که دستت

دست مرا هم لحظه آخر بگیرد

 

فاطمه نوری

***



برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

 

دختر موسی

 

سائل لطف نوشتند بني آدم را

سر ِ اين سفره نشاندند همه عالم را

 

صبح فردا عجبي نيست اگر بنشانند

يك طرف آسيه و يك طرفت مريم را

 

حس ِ معراج نشينيِ من اين است فقط

گوشه اي از حرمت پهن كنم بالم را

 

در ضريحت شرف آدميت ريخته اند

پس محال است كه آدم نكند آدم را

 

 همه بالفعل مسيح اند اگر پخش كنند

نفس ِ دختر موسايِ مسيحا دم را

 

مثل يك عرش براي تو حرم ساخته اند

كاش ميشد حرم حضرت زهرا هم را

 

با گدايي حرم فخر به دنيا داريم

هرچه داريم از اين دختر موسي داريم

 

قصد كردي بكِشي و بكِشاني همه را

تا به معراج ِ بلندت برساني همه را

 

ريشه هاي دلِ ما رشته اي از چادر توست

چادرت را بتكان تا بتكاني همه را

 

به خدا ذره اي از خانمي ات كم نشود

چه براني همه را و چه بخواني همه را

 

تربت پاي تو بودن چه به ما مي آيد

پس چه بهتر سر راهت بنشاني همه را

 

يك دو قرباني ما نيست برازنده ي تو

وقت آن است بيايي بستاني همه را

 

بشكند گر سر عشاق فداي سر تو

همه ي ما به فداي نخي از معجر تو

 

ما گداييم همه وقت نظر داشتنت

خاك پاييم همه وقت گذر داشتنت

 

آمدي مردم ايران به نوايي برسند

ورنه جز اينكه بهانه ست سفر داشتنت

 

علم شد تربت سجاده ي بيت النّورت

حوزه ي علميه شد لطف سحر داشتنت

 

يك نفس در جگرت سوخت و شد روح الله

بركت داشت چقدر ، آهِ جگر داشتنت

 

فتنه اي آمد و چون فاطمه جمعش كردي

اي به قربان تو و سينه سپر داشتنت

 

در طريقت نفس از پا كه بيفتد خوب است

سير معراج به اينجا كه بيفتد خوب است

 

گاه بابا سخنش را به تو تنها ميگفت

چون نبي گرچه علي داشت به زهرا ميگفت

 

جايگاه تو چنان در نظرش بالا بود

جاي آن داشت به تو اُمِّ ابيها ميگفت

 

دست خطِ تو كه ميديد فقط مي بوسيد

تا كه يادِ تو مي افتاد "فداها" ميگفت

 

خبر از عصمت بي چون و چرايت ميداد

هر امامي كه مقامات شما را ميگفت

 

عمه ي كرب و بلا در تو تجلي كرده

بايد اين آينه را زينب كبري ميگفت

 

بر روي چشم همه جاي شما محفوظ است

احترام تو در اين شهر خدا محفوظ است

 

مطمئن باش در اين شهر پريشان نشوي

بي برادر نشوي پاره گريبان نشوي

 

مطمئن باش كسي سنگ نمي اندازد

از عبورت ز سر كوچه پشيمان نشوي

 

محملت بر روي چشم همگان جا دارد

به خدا مورد آزار مغيلان نشوي

 

آن قدر پوشيه و حله سرت ميريزند

زير يك معجر پاره شده پنهان نشوي

 

زيور آلات تورا مردم اينجا نبرند

وسط خيمه ي آتش زده حيران نشوي

 

محملت شعله ور از واژه ي غارت نشود

حَرمت بسته به زنجير اسارت نشود

 

علي اكبر لطيفيان

**



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند

نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند

 

بانو! تو آمدی: سر هر سفره ی تهی

سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند

 

باران گرفت و عطر هزاران گل انار

روی لب کویر تبسّم گذاشتند

 

از برکت قدوم شما شوره زارها

رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند

 

این شهر را به عشق شما شهر اهل بیت

شهر ستارگان زمین ... قم گذاشتند

 

اینجا برای چیدن یک خوشه یاد تو

هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند

 

دستان مهربان تو را آسمانیان

بر شانه های خسته ی مردم گذاشتند

 

هر کس مقیم شهر تو شد در پیاله اش

یک جرعه آفتاب و ترنّم گذاشتند

 

مریم سقلاطونی

***



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد

 

نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است

قلبم از اشتیاق زیارت بایستد

 

بانو سلام کاش زمان با همین سلام

در آستانه در ساعت بایستد

 

و گردش نگاه تو در بین زائران

روی من – این فتاده به لکنت – بایستد

 

تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام

در محضر شما دو سه رکعت بایستد

 

بانو اجازه هست که بار گناه من

در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟

 

در این حرم هزار هزار آیه عذاب

هم وزن با یک آیه رحمت بایستد

 

باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما

زیر رواق‌های کرامت بایستد

 

شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید

طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

 

آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است

در روز حشر هم به شفاعت بایستد

 

تو خواهر امام غریبی و این غزل

با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد

 

من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم

حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد

 

این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو

مستی که روی پاش به زحمت بایستد

 

هادی جانفدا



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

مى‏خواستم كه جانب میخانه رو كنم

دستِ نیاز حلقه جام و سبو كنم

 

در ساحل نیاز نشینم امیدوار

دل را به شطّ باده دَمادم فرو كنم

 

وقتى كه هست شوق تیمم ز خاك یار

دیگر چرا ز چشمه زمزم وضو كنم

 

با من حدیث طعنه نا مردمان مگو

من آبروىِ مِى طلب آبرو كنم

 

تیغ زبان به كار نمى‏آیدم دگر

باشد به چشم خون شده‏ام گفتگو كنم

 

از دست رفته دل به تمناى دلبرم

ساقى كمى تحمل من كن كه مضطرم

 

دست خمار جز به سوى خم نمى‏رود

كشتى ز بحر جز به تلاطم نمى‏رود

 

گر گُل اسیر پنجه باد خزان شود

از بلبل انتظار ترنم نمى‏رود

 

یك خوشه عشق آل على گر ثمر دهد

آدم سراغ دانه گندم نمى‏رود

 

حاتم بخیل نیست، اگر درهمى نداشت

لبهاش جز به مهر و تبسم نمى‏رود

 

تا گفت آشیانه ما آن دیار هست

آواره مى‏شود دل و از قم نمى‏رود

 

چشمم فرات و باز دلم مات مى‏شود

محوِ جلالِ عمه سادات مى‏شود  

 

تا باده از سبوى امامت گرفته‏ایم

پیش خدا جوازِ اقامت گرفته‏ایم

 

از حُسن خلقیتم به حیرت، گمان مبر

انگشت بر دهان ز ندامت گرفته‏ایم

 

دل را چو داده‏ایم به دست طبیب عشق

منزل به كوچه باغ سلامت گرفته‏ایم

 

با وعده بهشت برابر نمى‏كنیم

هر دِرهمى از او به كرامت گرفته‏ایم

 

خورشید را مُسخّر خود كرده‏ایم ما

تا ذره‏اى ز رحمت عامت گرفته‏ایم

 

تا سوخته چو لاله ز داغت دعاى ماست

خاك حریم شاه چراغت دواى ماست

 

یك صبح مى‏شود كه برایم دعا كنى؟

یا نیمه شب به شوق نمازم صدا كنى؟

 

مرغ دل از قفس تن به دركشى

در آسمان صحن و سرایت رها كنى

 

ما را به پادشاهى عالم در آورى

یعنى كه در حریم بلندت گدا كنى

 

امروزه كاینچنین به كرامت زبانزدى

تا رستخیز بهرِ شفاعت چها كنى؟

 

تو زائر مدینه‏اى و طوس مى‏روى

ما را ببر كه زائر قبرِ رضا كنى

 

باشد نصیب ما بنمایى هزار حج

یعنى طواف در حرم ثامن الحجج

 

این جا كه آمدى سخن از تازیانه نیست

حرفى ز بى وفایى و ظلم زمانه نیست

 

در دست‏هاى مردم شهر تو سنگ نیست

یعنى سلام مردم تو وحشیانه نیست

 

سیلى نزد كسى به رُخ داغدار تو

اینجا خبر ز خون دل و دردِ شانه نیست

 

با شاخ گل ترا به سوى خانه مى‏برند

كنج خرابه بهر تو آشیانه نیست

 

آرى حریم تو حرم اهل بیت شد

حتى فراز آنكه ز قبرش نشانه نیست

 

تا نیت زیارت معصومه مى‏كنم

یاد از مزار مادر مظلومه مى‏كنم

 

جواد محمد زمانی

***



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)

كرامت حرم

 

وقتي دلم کنار ضريح تو جا گرفت

نوري ز فيض کوثر بي انتها گرفت

 

يادم نمي رود که ز الطاف مرقدت

هر بار قلب مرده من هم شفا گرفت

 

شد پاي بوس خاک در آستانه ات

تا از کرامت حرم تو صفا گرفت

 

از لحظه اي که وارد شهر شما شدم

فهميده ام نگاه رئوفت مرا گرفت

 

وقتي به صحن آينه ات آمدم دلم

رنگي به روشنايي آئينه ها گرفت

 

دل آشيان گرفته در ايوان آينه

گل داده است غنچة‌ گلدان آينه

 

از مرقدت شميم مناجات مي رسد

بر مقدمت توسلِ حاجات مي رسد

 

وقتي كه خاكبوس حريم تو مي شوم

دستم به چشمه هاي كرامات مي رسد

 

ديگر چه احتياج به مهتاب و آفتاب

تا نور گنبدت به سماوات مي رسد

 

با بال هر فرشته که گرم طواف توست

امواج بي کران تحيّات مي رسد

 

هر دم از آسمان ضريح مطهرت

عطر مزار مادر سادات مي رسد

 

در بين صحن حضرت صاحب زمان بگو

يک عصر جمعه وقت ملاقات مي رسد؟

 

بانوي مهربان جهان اشفعي لنا

اي عمة امام زمان اشفعي لنا

 

دستت كريم و سفرة خيرت كثير تر

هرگز نديده ايم ز تو دستگير تر

 

نائل به فيض كسب مقامات مي شود

در محضر تو هر كه شود سر به زير تر

 

مي گفت شاعري كه بهشت است مرقدت

نه نه ، بهشت نه ! به خدا بي نظير تر

 

گل پوش مي شود حرم آسماني ات

با فرشي از دو بال ملائك حرير تر

 

با مقدم تو باغ بهار است هر كجا

حتي هزار مرتبه از قم كوير تر

 

نقش بهار ، در حرمت بسته مي شود

گل ، مات گلعذاري گلدسته مي شود

 

از نسل كوثري، كه شد اين شوره زار ها

از بركت حضور شما چشمه سار ها

 

در ساية تو جلوة خورشيد پا گرفت

اين انقلاب از تو و اين افتخار ها

 

صبحي اگر دميده ، ز نور نگاه توست

رونق نداشت بي تو در اينجا ، بهار ها

 

از بس سبد سبد گل ايمان چكيده است

از آسمان لطف تو بر كوچه سار ها

 

بر سفرة کرامت و فضلت نشسته اند

همواره زائران تو و همجوار ها

 

اين سايه را تو بر سر من مستدام كن

با جلوه هاي معرفتت آشنام كن

 

آسيه آمده به ديارت ز سمت نيل

يا مي رسد ز عرش خدا همسر خليل

 

از شرق و غرب عالم امكان رسيده اند

امشب به خاک بوسيتان بانوان ايل

 

يعني عجيب نيست اگر جا گرفته اند

حتي فرشته هاي مقرب چو جبرئيل

 

با اشکهام آرزويي موج مي زند

بانو اگر ضريح تو را بسته ام دخيل

 

چشم اميد ما همه بر دستهاي توست

فردا كه مي رسد همه جا بانگ الرحيل

 

آسوده خاطران هياهوي محشريم

تا زائران دختر موسي بن جعفريم

 

امروز اگر برات شفاعت به دست توست

فردا ولي شفاعت جنت به دست توست

 

فرموده اند مريم آل پيمبري

معصومه اي و چادر عصمت به دست توست

 

تفسير « يطعمون علي حبه » تويي

وقتي که سفره هاي كرامت به دست توست

 

هر شب دخيل پنجره هايت ، هزار دل

آخر كليد هاي اجابت به دست توست

 

پر مي زند به سينة من شوق كربلا !

بانوي من جواز زيارت به دست توست

 

كي مي شود كه بال و پرم را تو وا كني

دل را دوباره زائر كرب و بلا كني

 

یوسف رحیمی



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله عليها)
[ 27 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س)

سفره دار قديمي دنيا

اي كريم شفيعه ي فردا

 

گنبدت را نگاه مي كرم

خوش به حال پر كبوترها

 

پيش تو بي اراده مي گويم

السلام عليك يا زهرا

 

طعم سوهان شهر تو برده است

تلخي كام روزه دار مرا

 

كار خورشيد مي كند آري

ذره اي را كه مي بري بالا

 

با همين شور و حال و تاب و تبم

راهي جاده ي سه شنبه شبم

 

سجده ها و قيام هاي مني

‌هدف احترام هاي مني

 

السلام عليك يا بانو

تو عليك السلام هاي مني

 

زينب دومي و بعد رضا

 عمه جان امام هاي مني

 

لحظه هاي خوش حرم رفتن

 استواري گام هاي مني

 

در دلم با تو درد و دل كردم

يكي از هم كلام هاي مني

 

انعكاس جمالي زهرا

حضرت زينب امام رضا

 

مسعود اصلانی

***



برچسب‌ها: اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س)
[ 26 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار امام زمان(عج) - محکومیت اهانت به پیامبر(ص)

صبح جمعه رسیده از راه و

در فراق تو بر لبم آه است

ندبه‌ ی چشمهای بارانی

ذکر «أین بقیة الله» است

**

بی تو دلهای ما چه سرگردان

بی تو احوالمان پریشان است

«العجل یا بن فاطمه» دیگر

جان به لب های ندبه خوانان است

**

روی دوشت عبای پیغمبر

وارث ذوالفقار مولایی

می رسی با طنین «جاء الحق»

می کنی کعبه را تماشایی

**

تو بیا تا معرفی گردد

در جهان برترین آئین ها

پرچم حق در اهتزاز آید

جمع گردد بساط توهین ها

**

 آخر این روزهای محنت بار

غم تو از شماره بیرون است

شده بی حرمتی به ساحت عشق

آه از این ماجرا دلت خون است

**

باز هم کینه‌ ی شیاطین و

باز هم غربت رسول الله

دل عالم چگونه تاب آورد

بشکند حرمت رسول الله

**

این جماعت ز نسل آنهایند

که به شخص نبی ستم کردند

ساحتش را به تهمت هذیان

چه وقیحانه متهم کردند

**

بعد از او کینه ها نمایان شد

تا که حق علی شود انکار

أجر او را چه خوب أدا کردند

کوثرش بین آن در و دیوار ...

**

فتنه ای در مدینه برپا شد

که زد آتش به خانه‌ ی زهرا

از همان شعله ها غروبی سوخت

خیمه های امام عاشورا

**

آن امامی که مرهم زخمش

شده شمشیر و تیر و سرنیزه

پیکرش غرق خون رها ماند و

سر او آفتاب بر نیزه

**

خون این کشته خونبها دارد

می رسد وارثی که در راه است

ندبه‌ ی چشمهای بارانی

ذکر «أین بقیة الله» است

 

یوسف رحیمی



موضوعات مرتبط: امام زمان(عج) - مناسبت هااهانت به معصومين (عليهم السلام)

برچسب‌ها: اشعار امام زمان(عج) - محکومیت اهانت به پیامبر(ص)
[ 25 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مقام علمي رهبري

اخيرا از دوستان شنيدم كه عده اي از جامعه روحانيت برخي شهر ها هنوز هم بعد از مدت ها پشت سر رهبري و ولايت حرف هايي نامربوط ميزنند كه :

 

مقام معظم رهبری کی به اجتهاد رسیده‌اند؟! و اجازه‌ی اجتهاد را از چه کسی گرفته‌اند؟! چگونه پس از رحلت امام (رحمه الله عليه) ایشان یک دفعه مجتهد شدند و ...؟

بر خودم لازم دانستم كه جواب اين نا آگاهان را در دفاع از رهبري بزنم.هر چند كه بيان اين مطالب چيزهايي است كه بر همگان روشن است و توضيح واضحات است و مي دانم اين توضيحات براي اين آقايان مصداق بارز ضرب المثل نرود ميخ آهنين در سنگ يا آب در هاوان كوبيدن است ولي وظيفه ما روشنگري است و ما هميشه مامور به وظيفه ايم.

 در اين باره بايد گفت ؛ اصولاً مرجعيت داراي معيارها و شرايط علمي و عملي متعدد مي‏باشد كه تعداد اندکي از ميان مجتهدين و علماي هر عصر به اين درجه نائل آمده و در ميان اين مراجع هم گاهي فقط يك نفر به عنوان مرجع كل و رياست عامه شيعيان مطرح مي‏شود. مهم‌ ترين شرايط و معيارهاي مرجعيت عبارتند از: فقاهت، عدالت، تقوي‏، اعلميت، شجاعت، آگاهي به اوضاع زمان و مكان، كثرت تحقيقات و تأليفات، داشتن توان مديريت امور مسلمين ، فتوا دادن و تقليد برخي مقلدان و... .


نكته قابل ملاحظه در اين شرايط اين است كه مسأله مرجعيت امري نيست كه يك شبه و يا با معرفي و تبليغات بتوان آن را به کسي اعطا کرد، زيرا علاوه بر داشتن شرايط علمي و عملي مطرح ‌شده، احراز اين شرايط و به تعبيري شهرت يافتن در کسب اين شرايط در ميان بزرگان و مجتهدان حوزه و عموم مردم، نيز مورد توجه است. اين مطلب نيز امري نيست که به صورت آني ايجاد شود، بلکه تدريجي بوده و پس از سال‌ها مجاهدت علمي و عملي بوجود مي‏آيد. و سپس مورد پذيرش ساير مجتهدان و مجامع علمي حوزه هاي علميه قرار مي گيرد . و آيت الله العظمي خامنه اي نيز يك فقيه و مجتهد عادل مي باشد و اين گونه نيست که فقاهت و اجتهاد را در زمان تصدي مقام رهبري يا رياست جمهوري بدست آورده باشند بلكه قبل از انقلاب آن را كسب نموده اند. براي روشن شدن اين به موضوع مختصري تحصيلات سابقه و تدريس معظم له اشاره مي شود.


معظم له در سن 14 سالگي دروس حوزوي را در شهر مقدس مشهد شروع و ادبيات عرب را در مدرسه سلمان خان  و شرايع را هم نزد پدر بزرگوارشان و دروس سطح را در مدرسه نواب به پايان رسانيدند.

در سن 16 سالگي در درس خارج مرحوم ميلاني شركت مي كردند ،چون از استعداد خاصي برخوردار بودند (در آن زمان كم نظير بود كه جواني در سن 16 سالگي بتواند در درس خارج شركت نمايد)

معظم له تا سال 1337 در مشهد علاوه بر تحصيل به تدريس صرف و نحو، فقه و اصول مشغول بودند. در سال 1337 تا 1343 در قم اشتغال به تحصيل و تدريس داشتند و در محضر اساتيدي چون آيات عظام ميرزا احمد مدرس يزدي، آيت الله حاج شيخ هاشم قزويني و ميرزا جواد اقا تهراني و مرحوم امام و آيت الله بروجردي و آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري بهره مي جستند. مدتي هم در نجف اقامت داشتند و در دروس خارج آيت الله حكيم, خويي و شاهرودي و ميرزا باقر زنجاني, ميرزا حسن يزدي و ... شركت مي كردند.


حضرت آيت الله فاضل لنکراني (رحمه الله عليه) فرموده بودند:
ايشان ( مقام معظم رهبري) اهل نظر و اجتهاد هستند. 20 سال پيش (قبل از انقلاب) وقتي در مشهد، در مسجد گوهرشاد با ايشان برخورد كردم. آن موقع ايشان از مدرسين محترم مشهد بودند. پرسيدم چه چيزي تدريس مي كنيد مي فرمودند مكاسب از مهم ترين و مشكل ترين كتب علمي ماست. به نظر من ايشان (مقام رهبري) يك فقيه و يك مجتهد است به نظر من كسي كه در سالهاي طولاني در جهان سياست، اساتيدي چون امام امت داشته و خودش داراي استعداد سرشار است چنين فردي داري مقامات بلند از درك سياسي است.
{روزنامه رسالت، 22/3/68.}


آيت الله اميني مي فرمايد:
حضرت آيت الله خامنه اي _ دامت بركاته _ در فقاهت و اجتهاد به مرتبه اي است كه براي تصدي مقام ولايت و رهبري، صلاحيت كامل دارد.
{درر الفوائد في اجوبه القائد، ص 19}


آيت الله مؤمن مي فرمايد:
هنگام راي گيري در مجلس خبرگان براي رهبري حضرت آيت الله خامنه اي اجتهاد معظم له با قيام هيأت شرعيه نزد اين جانب ثابت بود؛ ولي بعدا به واسطه حضور در جلسات مباحثه فقهي، شخصا به اجتهاد ايشان پي بردم و اكنون شهادت مي دهم كه معظم له، مجتهدي عادل و جامع الشرايط مي باشد.
{ درر الفوائد في اجوبه القائد، ص 21.}


آيت الله جوادي آملي مي فرمايد:
اجتهاد و عدالت حضرت آيت الله جناب آقاي حاج سيد علي خامنه اي _ دامت بركاته _ مورد تاييد مي باشد. لازم است امت اسلامي _ ايديهم الله _ در تقويت رهبري معظم له در بذل نفس نفيس، در هيچ گونه نثار و ايثار دريغ نفرماييد.
{درر الفوائد في اجوبه القائد ، ص 19.}

...وبسياري از يزرگان و علما در تاييد فقاهت و اجتهاد ايشان حرف هايي دارند كه براي ذكر آن ها نياز به نوشتن كتبي است.

 

بنا بر اين مقام معظم رهبري پس از سال‌ها تدريس و تحقيق در متون ديني به مقام مرجعيت نيز دست يافتند. در اين باره جامعه مدرسين حوزه علميه قم كه مركب از ده‏ها مجتهد مطلق و چندين مرجع تقليد مي‏باشد حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‏اي، را به مرجعيت پذيرفتند. اعلاميه جامعه مدرسين به اين معناست كه حداقل شانزده نفر از مجتهدان و خبرگان ايشان را مرجع تقليد جامع‌الشرايط مي‏دانند.

هم چنين در هنگام تصدي رهبري پس از رحلت امام خميني(رحمه الله عليه)، آيت‌الله‌العظمي اراكي(رحمه الله عليه) و آيت‌الله‌العظمي گلپايگاني(رحمه الله عليه) اجتهاد ايشان را تاييد كردند.

 حداقل مطلب و آنچه به عقل بنده حقير و كوچك مي آيد وبا توجه به اين كه همه رساله‏هاي عمليه نوشته‏اند كه اگر دو نفر عادل خبره به اجتهاد كسي شهادت دهند، اجتهاد او قابل قبول است مي‌توان گفت، آيت‌الله العظمي خامنه‌اي يك فقيه و مجتهد عادل و جامع‌الشرايط مي‌باشند که اين مراتب علمي را در طي دوراني طولاني چه قبل و چه بعد از انقلاب به دست آورده‌اند و اين امر مورد تصديق بسياري از اهل علم و اجتهاد بوده و هست.

سابقه تحصيلاتي ايشان در حوزه‌هاي علميه مشهد، قم و نجف و شرکت در درس اساتيد بزرگواري در اين سه حوزه نشان‌گر اين مطلب است. نکته‌اي که در پايان لازم است به آن اشاره كنم اين‌ است که، مقام معظم رهبري هنگام انتخاب شدن براي تصدي رهبري  امت اسلامي به عنوان مرجع مطرح نشدند، بلکه تنها به عنوان مجتهد جامع‌الشرايط و آگاه به مسائل و زمان، مطرح بودند.


اما پس از گذشت چندين سال و حائز شدن شرايط مرجعيت،ايشان براي همگان ايشان توسط جامعه مدرسين حوزه علميه قم، که مرکب از برجسته‌ترين علماي مجتهد حوزه مي‌باشد، به عنوان مرجع تقليد معرفي شدند. بنابراين مي‌توان مشاهده کرد که در مقام علمي و فقهي ايشان هيچ‌گونه شبهه و اشکالي جاري نيست.

مقام سياسي و عملکرد سياسي اجتماعي ايشان نيز که طي ساليان اخير براي هر آگاه منصفي روشن بوده نياز به بيان ندارد. شايد بسياري از شبهاتي که همواره و خصوصاً در زمان کنوني در اين زمينه ترويج مي شود به اين جهت باشد که ايشان در مقام خود درايت و کارآمدي فوق‌العاده‌اي داشته مانع به ثمر رسيدن اهداف شوم دشمنان بوده‌اند، از اين رو سيل اتهامات و ايرادات را نسبت به ايشان وارد مي‌کنند.

تا كور شود هر آنكه نتواند ديد.

 برهمه ما مداحان لازم و واجب است تبيين گر  اتفاقات و مسائلي است كه در اطراف ما اتفاق مي افتد باشيم و همواره پشتيبان ولايت بمانيم و به هيچ عنوان اجازه نشر اراجيفي از اين قبيل را به دشمنان ولايت ندهيم، همان گونه كه رهبر كبير انقلاب فرمودند :

پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا مملكتتان آسيب نبيند.

 

اميد وارم به حق امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) تا ظهور حضرتش سايه پربركت ايشان را بر سر امت اسلامي مستدام بدارد.                      آمين

 

جانم فداي رهبر

 



موضوعات مرتبط: شخصيت علمي
[ 24 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

لعنت خدا بر دشمنان اسلام

باز هم دشمنان اسلام و قرآن توطئه كردند و دل امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و نائب برحق ايشان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي (دامت توفيقاته) و مراجع عظام و امت مسلمان را به درد آوردند.

در پي انتشار فيلم اهانت آميز به پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم)مقام معظم رهبري در پيامي فرمودند :


بسم الله الرحمن الرحيم


قال الله العزيز الحكيم: يُريدونَ لِيُطفِئوا نورَاللهِ بِاَفواهِهِم واللهُ مُتِمُّ نورِه وَلوكَرِهَ الكافِرون


ملت عزيز ايران؛ امت بزرگ اسلام

دست پليد دشمنان اسلام بار ديگر با اهانت به پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله و سلم كينه ی عميق خود را آشكار ساخت و با اقدامی جنون آميز و نفرت انگيز، خشم مجموعه های خبيث صهيونيستی را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان كنونی نشان داد. در روسياهی عاملان اين جنايت و گناه بزرگ همين بس كه مقدس ترين و نورانی ترين چهره ميان مقدسات عالم را آماج ياوه های مشمئز كننده ی خويش ساخته اند.
پشت صحنه ی اين حركت شرارتبار، سياستهای خصمانه ی صهيونيسم و امريكا و ديگر سران استكبار جهانی است كه به خيال باطل خود ميخواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسلهای جوان در دنيای اسلام از جايگاه رفيع خود فروافكنده و احساسات دينی آنان را خاموش كنند.
اگر از حلقه های قبلی اين زنجيره ی پليد يعنی سلمان رشدی و كاريكاتوريست دانماركی و كشيش های امريكايی آتش زننده قرآن حمايت نميكردند و دهها فيلم ضد اسلام را در بنگاههای وابسته به سرمايه داران صهيونيست سفارش نميدادند، امروز كار به اين گناه عظيم و غيرقابل بخشش نمی رسيد.
متهم اول در اين جنايت، صهيونيسم و دولت امريكا است. سياستمداران امريكا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند بايد عاملان اين جنايت شنيع و پشتيبانان مالی آن را كه دل ملتهای مسلمان را به درد آورده اند، به مجازات متناسب با اين جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نيز بدانند كه اين حركات مذبوحانه ی دشمنان در برابر بيداری اسلامی، نشانه ی عظمت و اهميت اين خيزش و مبشّر رشد روزافزون آن است، والله غالبٌ علی امره.

سيدعلی خامنه ای
23/شهريور/1391

فردا روز جمعه تمام امت حزب الله در راهپيمايي سراسري ملت مسلمان و ولايتي ايران در اعتراض به اين اتفاق شنيع در راهپيمايي سراسري كه بعد از نماز جمعه برگزار مي شود شركت خواهيم كرد.

جانم فداي رهبر


[ 23 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)

پیرمردی که حضرت جبریل

زائر غربت نگاهش بود

کوچه ها را همین که طی میکرد

صد فرشته کنار راهش بود

**

با ارادت تمامی ارکان

پیش پایش خشوع میکردند

بر قد و قامت کهن سالی

آسمان ها رکوع میکردند

**

نفس قدسی پُر اعجازش

مایه ی اعتبار عیسا بود

جانماز ِ فرشته بارانش

افتخار تبار عیسی بود

**

حرف هایش برادر قرآن

سخنش بوی انما میداد

از همان مال فاطمی ِخودش

خرجی راه کربلا میداد

**

در و دیوار خانه ی آقا

وقت مرثیه های عاشوراست

بخدا خانه نیست این خانه

این حسینیه ی بنی الزهراست

**

این حسینیه ایست که مردم

از حضورش ستاره میگیرند

هر شب جمعه بین این خانه

روضه ی شیر خواره میگیرند

**

از سر بی کسی و بی یاری

در و دیوار خانه یارش شد

بهر غم های مادرش آنقدر

گریه کرد عاقبت دچارش شد

**

آی مردم دویدن آقا

از نفس های خسته اش پیداست

آی مردم شکستگی دلش

از صدای شکسته اش پیداست

**

خوب شد شب  شد و تو را بردند

دور تا دور شهر گرداندند

خوب شد در شلوغی این شهر

کوچه کوچه تو را نچرخاندند

**

گریه کردی و زیر لب گفتی

این تو و ریسمان و این سر من

آه ، پیراهنم شده خاکی

آه ، افتاده است پیکر من

 

علي اكبر لطيفيان



موضوعات مرتبط: امام صادق (ع)- شهادت

برچسب‌ها: شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)
[ 22 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)

 

از ازل دَرد به پيمانه مردان كردند

دل عاشق شده را كلبه احزان كردند

 

هركسي را كه به عالم سر حشمت خواهي ست

لطف كردند و شبي خادم سلطان كردند

 

سفره اي وسعت صدق تو گشودند به دهر

انبيا را سر احسان تو مهمان كردند

 

همه آفاق گرفته است به خود رنگ تو را

با وجودي كه همه فضل تو كتمان كردند

 

در تو ديدند ملائك صفت خالق را

علت اين است اگر، سجده به انسان كردند

 

بر سر سفره دونان نبرم منت نان

من همانم كه به من لطف فراوان كردند

 

هشتمين آينه وجه خدائي ، صد حيف

شش جهت ظلم به تو حضرت جانان كردند

 

دل شب بود كه گنجينه دين را بردند

عده اي كفـر صفت ، سرقت ايمان كردند

 

پا برهنه عقب اسب دواندند تو را

آسمان را پس ازاين حادثه گريان كردند

 

گرنبودي ، اثر از روضه ارباب نبود

خلق با حنجر تو ذكر حسين جان كردند

 

یاسر حوتی



موضوعات مرتبط: امام صادق (ع)- شهادت

برچسب‌ها: شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)
[ 22 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)

ناگهان زلفِ پریشان تو را میگیرند

سر سجاده گریبان تو را میگیرند

 

تو در این خانه بنا نیست که راحت باشی

چند هیزم سر و سامان تورا میگیرند

 

وقت نعلین به پا کردن تو یک آن است

چون حسودند همین آنِ تو را می گیرند

 

دختران تو یقیناً زکسی ترسیدند

بی سبب نیست که دامان تو را میگیرند

 

سعی کن بلکه خودت را بکشانی ورنه

ریسمان ها به خدا جانِ تو را میگیرند

 

علی اکبر لطیفیان



موضوعات مرتبط: امام صادق (ع)- شهادت

برچسب‌ها: شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)
[ 22 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)

آتش گرفته بار دگر آشيانه ات

چون شعله ها گرفته ام امشب بهانه ات

 

هر گوشه اي كه مينگرم خاطرات توست

اينجا پُر است گوشه به گوشه نشانه ات

 

ديوار و دود و آتش و لبخندهاي شوم

حالا شده ست خانه ي من روضه خانه ات

 

امشب كه كودكان ز پي ام گريه ميكنند

افتاده ام به ياد تو و نازدانه ات

 

يك سو تويي و عمه ام و گريه هاي او

يك سو كسي كه باز زند تازيانه ات

 

آخر جدا شد از كفِ تو دامن علي

اي واي من شكسته مگر دست و شانه ات

 

حسن لطفي



موضوعات مرتبط: امام صادق (ع)- شهادت

برچسب‌ها: شهادت امام جعفرصادق(عليه السلام)
[ 22 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 50 51 52 53 54 ... 62 صفحه بعد